-بخشی از متن کتاب-
چنین به نظر میرسد که تولید شیشه در صدر اسلام دارای اهمیت فنی و هنری خاصی بوده است. پژوهشگران ابتدا جایگاه تولید اصلی شیشه را در مصر و سوریه میدانستند؛ اما بعدها عراق و ایران نیز مبدأ شیشهگری ذکر گردیدند. یکی از مراکز تولید شیشه، در شرق ایران و به ویژه خراسان بود.
البته در این مورد اشیاء باقیمانده به صورت تکهتکه هستند و بیشتر این قطعات هیچ نوع زمینهای برای ارتباط با منطقه خاصی را ارائه نمیدهند و تضمینی وجود ندارد که آنها در محلهای مکشوف خود تولید شده باشند. تزیین نیز در شیشهها با روش های خاصی انجام می شد؛ اما مهمتر از همه فن شیشهبری بوده است، که با تکنیک سادە تراش قاشقی صورت میگرفته و یا به صورت برجسته نماکار میشده است.
کابرد طلا و مینای رنگین در ظروف شیشهای به منظور جلوه دادن به آنها رواج عمومی داشت و به وسیله صنعتگران مسلمان تکامل یافت و به صورت یکی از مهمترین شاخههای هنرهای تزیین درآمد. از انواع شیشهگری در ایران آثار زیادی بدست آمده که بعضی در اکتشافات علمی نیشاپور بوده است.
شیشهگری به احتمال زیاد در نواحی دیگر ایران نیز متداول بوده است. فلزکاری در ایران مبنای تولید سرتاسر جهان اسلام را در خلال قرون وسطای متأخر شکل میدهد. هنرمندان مسلمان فلز، چوب، شیشه و عاج را به گونهای هنرمندانه حکاکی و تزیین میکردند و در مکانهای مذهبی و خانهها استفاده میکردند. انواع طشت، جعبه جواهر، قلمدان و آفتابه را از مس یا برنج می ساختند، قلمزنی و با نقره ترصیع میکردند.
از شیشه میناکاری شده برای چراغ مساجد بهره میبردند و سرامیکهای پُرزینت درجه یک را تولید میکردند. صنعت فلزکاری بر اثر رواج مجدد اسلوب زرکوبی بر سطح اشیاء مفرخی و برنجی، به شکوفایی تازهای دست پیدا کرد. این اسلوب در اوایل دوره اسلامی گاه همراه با حکاکی و برجستهکاری روی فلزات در ایران به کار رفته بود، لیکن از اوایل قرن ششم ه.ق مس و نقره مورد استفاده قرار گرفت و از اوایل قرن هفتم هجری نقرهکوب کردن و زرکوب کردن ظروف و اشیاء نفیس فلزی متداول شد.
مرکز تولید این نوع مصنوعات خراسان و به خصوص هرات بوده از آنجا به سوی مغرب ایران گسترش یافت. با هجوم مغولان این اسلوب و نقش و نگارهها توسط هنرمندان آنها به موصل و عراق و شام و مصر منتقل گردید
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.